عدم انسجام خانواده
نبود پدر, عدم انسجام خانواده, فاقد بودن مادر از بینش و اقتدار تربیتى, عدم هماهنگى پدر و مادر در مورد تربیت فرزندان, عدم کنترل بر رفت و آمد فرزندان, بیگانگى پدر و مادر با فرزند از عوامل تاریک شدن فضاى خانه و مردن روح امید و نشاط در خانواده است
ـ عدم انسجام خانواده
نبود پدر, عدم انسجام خانواده, فاقد بودن مادر از بینش و اقتدار تربیتى, عدم هماهنگى پدر و مادر در مورد تربیت فرزندان, عدم کنترل بر رفت و آمد فرزندان, بیگانگى پدر و مادر با فرزند از عوامل تاریک شدن فضاى خانه و مردن روح امید و نشاط در خانواده است. دختر و پسر چنین خانواده اى براى فرار از تنهایى و رفع خستگى, تنوع و تفریح, به همراه و توصیه دوستان همفکر و همدرد خود, پا را از خانه بیرون گذاشته و بدون هدف و مرام مشخصى به پرسه زدن در کوچه و خیابان مى پردازند. دخترى که از محیط خانه دلگیر است و پسرى که با پدر بیگانه است و همدمى ندارد, به محض برخورد با جنس مخالف, براى آرام بخشى خود, به او روى مى آورند و باب دوستى و رفاقت را مى گشایند و... .
2 ـ افراط در معاشرتهاى فامیلى
افراط در معاشرتهاى فامیلى با انگیزه "اجتماعى بودن" و باصطلاح "مترقى بودن" ! سبب برخورد و نزدیکى دو جنس مخالف مى شود. مهمانیهاى مختلف, شوخى و خنده با جنس مخالف و بى بندوبارى در پوشش و حجاب در مجالس مهمانى را مى توان از مظاهر معاشرت افراطى و عامل انحراف دختران و پسران دانست.به فراوانى دیده مى شود که دختر عمو و پسر عمو, دختر خاله و پسر خاله, پسر عمه و دختر دایى و برعکس در مجالس دائمى یکدیگر را ملاقات کرده و از دوران خردسالى و نوجوانى و حتى جوانى با بازیها و سرگرمیهاى مشترک , اوقات خود را پر مى کنند. اینها زمینه هاى ناسالمى است که تبعات آن برخى جبران ناپذیر است.جمله معروف : عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمانها بسته شده است. زاییده افکار و هوسهاى خام است و منشا صحیحى ندارد.
3 ـ وضعیت روانى
دختران و پسرانى که به نوعى از وضعیت روانى و اجتماعى خویش ناراضى هستند و در این زمینه خود را سرگردان و آشفته مى یابند, از طریق برقرارى روابط پنهانى با جنس مخالف, در اندیشه کسب رضــایت بیشتر و یا یافتن شرایطى هستند که براى آنها اطمینان خاطر و رضامندى بیشترى فراهم کند. اینگونه افراد ممکن است در زمره کسانى باشنـد کـه تـرک تحصیـل مى کننـد و یا در درس موفقیت چندانى ندارند.در مواردى, دوستی هاى دختر و پسر, از صحبت کردن و رد و بدل نامه و عکس, فراتر رفته و به ازدواج با یکدیگر علاقمند مى شوند; ولى به دلیل پنهان کاریهاى دختر و پسر و نداشتن اطلاعات کافى در زمینه مسائل زناشویى, ممکن است علاوه بر ترس از این ازدواج احتمالاتى توسط دختر داده شود که این احتمالات علاوه بر اینکه ذهن او را به شدت به خود مشغول مى دارد, در عین حال وى را از پذیرفتن ازدواج با دیگرى بازمى دارد.در مواردى که وى ناگزیر به ازدواج مى شود, هرچند ممکن است پس از ازدواج اتفاقى نیفتد و کسى به مسائل مخفى آنها پى نبرد, لکن از آنجا که ازدواج, مراحل اولیه خود را با فشار روانى زیادى براى آنها بویژه دختر, سپرى کرده است, تجربه اى بسیار ناگوار از این ازدواج, در ذهن آنها نقش مى بندد. این تجربه مى تواند آثار تلخى بر زندگى آنها باقى گذارد, آثارى که ساختن یک زندگى مفید, با صفا و صمیمى را غیر ممکن سازد. در حقیقت چنین فردى در طول زندگى, ازدواج را با آغازى بسیار تلخ به همراه دلهره و اضطراب به یاد مى آورد و او را افکارى همچون احساس گناه و نگرانى از فاش شدن اسرارش در برمى گیرد.در مواردى دیگر که دختر با غیر دوست پسر خود ازدواج مى کند, باز نگران فاش شدن روابط گذشته خویش است.
دختر جوانی مى نویسد: من در سال 71 با چند پسر دوست بودم و با آنها از طریق تلفن صحبت مى کردم و الان که نامزد دارم از این کارى که کرده ام مى ترسم, ... و به همین خاطر داراى افت تحصیلى شده ام و مى ترسم که هر آن ممکن است که دوستیها فاش شود و آبروى من برود.
این است سرانجام روابط ناسالم و غیر مشروع دختران و پسرانى که در اثر عوامل مختلف مخفیانه به جنس مخالف روى آورده و طرح دوستى ریخته اند; سرانجامى که چه بسا ممکن است خانواده اى را متلاشى کند, خانواده هایى را رو در روى هم قرار دهد; فرزندانى را از نعمت پدر و مادر آرام محروم کند و... .
در تربیت دختران و آموزش مسائل مذهبى و اجتماعى آنها, باید بر این نکته تاکید کرد که هر چند ممکن است انسان از طریق خودنمایى بدنى و رفتارهاى تحریک کننده, توجه عده اى را به سرعت به خود جلب کند, لکن باید دانست که این عده از جمله کسانى هستند که تا وقتى به آنها بهره داده شود با آن شخص هستند ولى به محض اینکه احساس کنند طرف و شخص مورد نظرشان بهره دهى را از دست داده به بدترین وضع او را رها مى کنند. و موجب نگرانى, دلهره و افسردگیهاى روحى و چه بسا خودکشى آنان شود; زیرا چنین زنان و دخترانى به این امید تسلیم هوسهاى مردان و پسران شده اند که شاید کسى حاضر باشد در غمها و شادیهاى آنها شریک باشد و حال که به مقصود خود نرسیده اند, نسبت به آن واکنش نشان مى دهند
کلمات کلیدی: